چه فرقی داره...

خشی خشی از باغچه  لا به لای عطر های سحر امیز

می خزد در میان گلها دست زرد پاییز

من لبم می شکفد از خنده

پدرم پنجره را می بندد

و بخار شیشه از پشت پدر

دست تکان می دهد و می خندد

پدرم با پرده راه روی من و ان پنجره را می بندد

پرده ی چین خورده از پشت پدر می خندد

پدرم از پاییز دل خونی دارد

پدرم می گوید که چه فرقی دارد

من بازیگوش ـ پدر می گوید ـ

 چشمم به در و پنجره خشک می ماند

و پدر می خندد.

و زمانی گذشت خنده از یاد پدر رفت

ده خزان امد و مرد

و من ان روز فهمیدم که پدر راست می گفت...

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
نوا پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 ق.ظ http://www.paeezbemir.blogfa.com

سلام ...

اگه شما به یاد من نیستین اما من دلم برای نوشته هاتون تنگ میشه ....

چقدر حس این شعر دلپذیر و عمیق بود ... ممنون

می خواستم وبلاگتون رو لینک کنم ... اجازه هست ؟

راستی اسم را نخواستیم ... با ما قهر نباشید !

حسن پنج‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:08 ق.ظ http://www.hghalandar.blogfa.com

سلام
ببخشید باید زودتر می اومدم
زیبا بود مثل همیشه
من رو اول صبح یاد بابای سفر کردم انداختی
...........
مرسی

asal جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:17 ق.ظ

ما شونصد و نود بار برای این پستت حرف نوشتیم... ولی هی مرد...
مهربون تر بنویس... گیج می خورم...!

ماه خانم جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:41 ب.ظ http://www.mahkhanom.blogfa.com

پاییز شاید فصل زیبایی باشه اما همیشه یه غم عجیبی درش نهفته است

مریمی شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:05 ب.ظ http://marmaregoli.blogfa.com/

سلام دوست جدید!
ممنون که منو پیدا کردی ( یک هیچ به نفع تو! ؛) )
از اظهار لطفت هم صدچندان ممنون!
نرسیدم نوشته هاتو کامل بخونم ٬ فعلا تو پیچ و خم امتحانام٬ همین روزا تمام میشن!
نوشته هات گرمه...امیدوارم همیشه گرم بمونه :)
شاد باشی و لبت خندون

رها یکشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:02 ق.ظ http://khodahamnabood.blogfa.com

سلام
وبلاگ رو کلی یه نگاهی کردم و خوندم بخشهاییش رو
متادن رو دوست داشتم...
پست آخر رو دوبار خوندم... و غمگینم کرد...نمی دونم چرا
تصویرسازی حزنآلود و محوی داشت بخصوص ؛ده خزان آمد و مرد؛...

زیبا بود...موفق باشی.

نوا دوشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:15 ق.ظ http://www.paeezbemir.blogfa.com

سلام ... خواستم تشکر کنم از لطفت ... ممنونم

asal سه‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:28 ق.ظ

حاجی مرسی که هی رد می شی... شما نمی خوای باز بنویسی روح مردمو له کنی...؟ بنویس خوب...

بهمن حقیقت طلب پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:56 ب.ظ http://metalmilitia.blogfa.com

عاقبت مال ماست این فصلها/بگذار بگذرند...بخندند...نوبت خنده ی ما هم می رسه داداش...!

۰۰۹۸ پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:44 ب.ظ http://www.akhtarake0098.blogfa.com

نمی دونم چه بی ربط
یاد کتاب های
گلی ترقی افتادم

حسن شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:00 ق.ظ http://WWW.HGHALANDAR.BLOGFA.COM

توی جنگل گرگا نخوردنت

مثل هیچکس! یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ

زیبایی... حزن...
من هیچ وقت نفهمیدم کی راست گفت کی دروغ! آخه جای پدر " من از پدر و پاییز دل خونی دارم." مخصوصا حالا که به جای زن، برای خودم مردی شدم!
ممنون عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد