سرمون سنگینی کرد گزاشتیمش رو سینمون
دست که از قداره کوتاه شده بود
دیگه سوراخ گشاد کتمون وصله نخواست
حالا دیگه اول گذر جو لو مسجد نوچه هامون کلو هم گدا شدن
توی قهوه خونه ی ا تقی جای ما اون پایین هاست
حالا اون جوجه کتک خورهای ننه هفت خط پریروز لایق اون بالا شدن
سر شب از کوچه زری ـ تو بگو زری خانوم ـ اینا ابجی ممل جغل مست خراب رد می شدیم
دلمون تا ته کوچه جای پاهای زری ـتو بگو زری خانوم ـ لنگ می نداخت .
اره داشم ما همونیم که تو چار محل اینور و اونور کی نفس کش بود اسم مارو
از صدای جینگ سکه روی میز کاباره یه نمه عربده کش صدا کنه
هفت کچل بون زیر دست خودمون بزرگ شدن
توی شر پامنار خون طیب روی تیزی ما بود
اما عاقبت چی شد
توی ترنا بازی این روزگار حکم ما بی غیرتی شد
دیگه لوتی محل سیب زمینی پشندی شد.
سلام
غریبه دلم برات تنگ میشه
راست می گی ، بهتره بگیم لوتی گری سیری چند.
یاد زندگیم تو چار راه وثوق افتادم.
راستی یه روز ما هم جنکل دعوت کن تا ماهم بگیم دمت گرم وسرت خوش باد
آخی نازی
دلم یه ذره شده بود واسه همچین داستانی
مرسی
آفرین داری
سلام.قشنگ بود...
نمی دونم چرا ولی یاد چندتا از شعرای شاهکار بینش پژوه افتادم...
خیلی باحال بود.... توی ترنا بازی این روزگار...
زنگ زده زنگ زور خونه
اینجا پشه پهلوونه...
با این کلاه های سیلندریشان دوستشان دارم
دستمال در دست
و یه کتی راه رفتنشان
که هی بگویند:
موخلصیم داش