طرد کفر و ننگ ایمانم، نمی دانم چه ام، بت پرستم، نامسلمانم، نمی دانم چه ام، گاه تلخم، گاه شیرین، گه جماد و گه نبات، رعد و برقم،ابر و بارانم، نمی دانم چه ام، گاه دیوم، گاه دد، گه آدمم، گاهی ملک، در وجود خویش حیرانم، نمی دانم چه ام
ادامه...
رمه ای بی چوپان مثل مردی تنها دشت سر گردانی ها حسرتی حلق اویز پشت ممنوعیت ها فرق شهوت با عشق برق چشمی در چشم و کلاغی که پرید اشکهایی که نریخت و پشیمانی ها